بدون شک، انسان از نخستین روزها تاکنون همواره با خطرات ناشی از بلایای طبیعی، بهخصوص زلزله همراه بوده است. عواقب بلایای طبیعی بهگونهای است که در اکثر موارد از تاثیر آنی و فوری فراتر میرود و در صورت عدم وجود برنامهریزی و مدیریت صحیح، فرآیند توسعهی اقتصادی یک کشور را سالها به تاخیر میاندازد. از اینرو برنامهریزی مقابله با بلایا به عنوان یک وظیفهی خطیر نیاز به استراتژیهای خاصی دارد که در چارچوب آن میتوان خطرات باالقوه بلایا را کاهش داد.
در بسیاری از کشورها، الگوی رایج جهت برخورد سیستمی با بلایای طبیعی، تدوین طرح جامع مدیریت بحران است که در آن کلیهی موارد مربوط به سازماندهی و برنامهریزی امکانات، تجهیزات و نیروی انسانی برای مقابله با بحران پیشبینی شده است.
در کشور ما نیز به دلیل قرارگیری بخش عمدهای از سکونتگاههای شهری و روستایی در پهنهی خطر بالای زلزله، درک بالایی از بلایای طبیعی و ابزارهای مقابله با آنها نیاز است. وضعیت خاص زمینشناسی کشور باعث شده تاکنون تجربههای تلخی از بروز زلزله در کشور حاصل گردد. در چند دههی گذشته، زلزلهی شهرهایی نظیر رودبار و منجیل، بوئین زهرا، گلبافت کرمان، اردبیل ،طبس، و بم، نمونههایی از این تجارب ناگوار میباشند. بنابراین یکی از جنبههای مهم و قابل توجه در برنامهریزیهای توسعه، تاکید ویژه بر روی آسیبپذیری کشور و مهمتر از همه، آسیبپذیری شهرها در مقابل بلایای طبیعی است. چرا که شهرها با توجه به حجم بالای سرمایهگذاری و مکانگزینی بسیاری از تاسیسات و زیرساختها و ابزارهای تولید اقتصادی جامعه، توجه بیشتری را طلب میکنند.مطابق آخرین آمار منتشره از سوی مرکز آمار ایران تا پایان سال 1381، جمعیت کشور 66 میلیون نفر بوده که 44 میلیون نفر معادل 6/66 درصد در 935 نقطهی شهری و مابقی در روستاها ساکن میباشند. در یک نگاه خوش بینانه به نقشهی مناطق زلزلهخیز در ایران، در حدود 20 میلیون نفر از جمعیت شهری در پهنهی خطر بسیار بالا، بالا و نسبتا بالا زندگی میکنند. توجه به این آمار و ارقام و تجربههای ناشی از وقوع زلزلههای مخرب و ویرانگر در کشور حکایت از این دارد که باید اقدامات پیشگیرانهی لازم صورت گیرد و در افقهای کوتاهمدت، میان مدت و بلند مدت چارهاندیشی شود.
ماهیت غیرمترقبه بودن بیشتر بلایای طبیعی بهخصوص زلزله و لزوم اتخاذ تصمیم سریع و صحیح و اجرای عملیات مقابله با بحران، دانشی تحت عنوان مدیریت بحران را بهوجود آورده است. عناصر عمدهی چرخهی مدیریت بحران، شامل پیشگیری، آمادگی، مقابله و بازسازی است. در تفکر جدید برخورد با بلایا » مدیریت ریسک » جایگزین تفکر مدیریت بحران شده است. یعنی بهجای اینکه بحران را پس از وقوع مدیریت کنیم، لازم است به گونهای برنامهریزی و عمل نماییم که بتوانیم خطراتی را که منجر به بروز بحران میشوند را مدیریت نماییم. جنبههای متفاوتی در پیشگیری و کاهش آثار ناشی از بروز بلایای طبیعی بهخصوص زلزله وجود دارد که میتوان به مقاومسازی ساخت و سازها و تقویت و استحکام زیر ساختها و تاسیسات بهعنوان یکی از مهمترین جنبهها اشاره کرد.
مقاوم سازی معمولا بهعنوان یکی از زیرسیستمهای مهندسی کاهش آثار بلایا و پیشگیری بحران تلقی میشود و به مجموعهی اقدامات فیزیکی و مدیریتی اطلاق میشود که به منظور حفاظت هرچه بیشتر از داراییها و اموال ثابت در مقابل خطر بلایا انجام میگیرد.
هنگامی میتوان سکونتگاههای انسانی اعم از شهری و روستایی را در برابر زلزله مقاوم نمود که ایمنسازی محیطهای کالبدی در برابر خطر زلزله بهعنوان یک هدف اساسی در تمامی سطوح برنامهریزی کالبدی وارد شود. برنامهریزی کالبدی برای هدایت محیط انسانی در جهت مطلوب و تنظیم و بهسازی محیط زندگی لازم است. کوچکترین واحد آن، عنوان معماری را دارد و برزگترین مقیاس آن برنامهریزی ملی را دربر میگیرد.
بررسیها نشان میدهد در مناطقی که زلزله خسارات گسترده و به تبع آن تلفات انسانی فراوانی را به همراه داشته است، سه عامل عمدهی دلیل بیشتر این خسارات و تلفات بودهاند:
1.احداث ساختمانها و تاسیسات و تجهیزات مورد نیاز افراد جامعه در مسیر گسلها و پهنههای زلزلهخیز
2.استفاده از مصالح نامناسب و بدون استحکام در ساخت و سازها.
3.عدم رعایت اصول فنی، ضوابط و مقررات ایمنی در احداث ساختمانها و زیرساختها.
پس میتوان گفت، توجه به اصول پهنهبندی برای مکانگزینی تاسیسات و تجهیزات، بهخصوص در شهرها و توسعهی آتی آنها به دور از مسیر گسلها کمک میکند تا میزان تخریب ناشی از بروز زلزله را تا حد زیادی کاهش دهیم. بهسازی، نوسازی و مقاومسازی ساختوسازها در برابر زلزله در برخی از بافتها اهمیت بیشتری دارد. در جوامع روستایی و نواحی حاشیهای و پیرامونی شهرها که بیشتر اماکن از مصالح بیدوام ساخته شدهاند، وقوع زمینلرزههای با قدرت 6 ریشتر یا حتی کمتر میتواند منجر به خسارات فراوانی گردد. در نتیجه اجرای تمهیدات مناسب برای اینگونه فضاها در مقولهی مقاومسازی از اولویت و اهمیت بهسزایی برخوردار است.یکی دیگر از جنبههای قابل توجه در مقاومسازی، جنبههای اقتصادی موضوع است. علیرغم وجود قوانین و مقررات ملی ساختمان که چهار هدف اساسی: ایمنی، بهداشت، سلامت و آسایش و صرفهی اقتصادی فرد و جامعه را دنبال میکند. متاسفانه در کشور ما اجرای تمهیدات ساختمانی مطابق اینگونه ضوابط و مقاومسازی ساختمانها، کار دشوار و پرهزینهای تلقی میشود. در حالیکه تنها با کمتر از 10 درصد هزینهی کل ساخت یک بنا، میتوان آن را تا بیش از 70 درصد در برابر زلزله ایمن نمود.
تاريخ ارسال: دوشنبه 21 دي 1388 |